بررسي استفاده از پيچ و پلاک هاي ساخته شده از مش قابل جذب در اصلاح ناهنجاري هاي پيشاني و کاسه چشم در 20 بيمار مبتلا به کرانيوسينوستوز
بررسي استفاده از پيچ و پلاک هاي ساخته شده از مش قابل جذب در اصلاح ناهنجاري هاي پيشاني و کاسه چشم در 20 بيمار مبتلا به کرانيوسينوستوز
چکیده:زمينه و هدف: اصلاح ناحيه فرم پيشاني و کاسه چشم روش درماني انتخابي براي بيماران مبتلا به کرانيوسينوستوز است که قسمت قدامي جمجمه و اربيت را درگير کرده است. روش هاي ثابت کردن قطعات استخواني در جراحي اصلاح ناهنجاري هاي جمجمه و صورت ناشي از بسته شدن زودرس درزهاي جمجمه از مسايل مورد بحث در جراحي پلاستيک است. استفاده از پيچ و پلاک هاي قابل جذب دراين بيماران ضمن ثابت کردن کافي قطعات استخواني، اشکالات انواع پلاک هاي ماندگار را ندارد. با اين حال قابل لمس بودن و قابل ديد بودن و زخم شدن پوست روي پلاک و تغييرات استخواني بصورت جذب استخوان و ايجاد کپسول در اطراف آن گزارش شده است. در اين مطالعه از يک رديف  سوراخ هاي مش قابل جذب به جاي پلاک استفاده شد و نتايج مورد بررسي قرار گرفت. مواد و روش ها: مطالعه به صورت کارآزمايي باليني از نوع نيمه تجربي انجام شد. از ارديبهشت ماه سال 1385 تا ارديبهشت ماه 1388، 20 بيمار (14 پسر و 6 دختر) با ميانگين سن 3±6 ماه (4-19 ماه) مورد عمل جراحي قرار گرفتند. دلايل انجام عمل در 8 بيمار بسته شدن زودرس سچور متوپيک، سچور کرونال يکطرفه در 5 بيمار و سچورکرونال دو طرفه در 3 بيمار و سچور ساژيتال دريک بيمار و سچورهاي متعدد در 3 بيمار بود. بيماران تحت جراحي اصلاح تغيير شکل ناحيه پيشاني و حدقه چشم با برش کرونال دو طرفه قرار گرفتند، استيوتومي ناحيه فوقاني اوربيت و ادامه آن به ناحيه تمپورال بصورت زبانه در شيار (Tongue in Groove) انجام شد. برش هاي استخواني همراه با شکستن استخوان بصورت دنده بشکه (Barrel Stave) براي اصلاح باريک شدن ناحيه تمپورال انجام شد. اصلاح تغيير شکل هاي موجود در قطعات استخواني پيشاني بالاي حدقه هاي چشم و قسمت فوقاني استخوان پيشاني بصورت جداگانه انجام شد. قرار دادن مجدد قطعات فوقاني کاسه چشم بصورت قرينه انجام شد و براي ثابت کردن قطعات استخواني از پيچ و پلاک هاي قابل جذب ساخته شده از مش استفاده شد. يافته ها: ميانگين پيگيري بيماران 6±15 ماه (36-6 ماه) بود. تمام بيماران قبل از عمل مورد ارزيابي باليني و فتوگرافي، راديوگرافي، سي تي اسکن سه بعدي قرار گرفتند و بعد از عمل معاينه مجدد در هفته هاي 1 و 2 و 3 و 6 و تا 30 ماه بعد از عمل انجام شد. در دوره هاي پيگيري بيماران شکستگي پلاک، عفونت، خارج شدن پلاک، قابل ديد بودن، جابجايي مشاهده نشد. نتايج از نظر زيبايي براساس طبقه بندي بارتلت (Bartlett) در 90% موارد قابل قبول (Category 1 & 2 A) بود و در 10% موارد (Category 2 B) خوب بود. هيچيک از بيماران نياز به عمل مجدد نداشتند. نتيجه گيري: استفاده از پيچ و پلاک هاي قابل جذب براي ثابت کردن قطعات استخواني در بيماران مبتلا به کرانيوسينوستوز که مورد جراحي اصلاح بد شکلي ناحيه پيشاني و حدقه چشم قرار مي گيرند، ثبات کافي ايجاد مي کند، ولي مسايل و مشکلات وسايل فلزي دايمي را ندارد. استفاده از يک رديف سوراخ هاي مش که ضخامت کمتري دارد به جاي پلاک معمولي مي تواند در کاهش قابل ديد بودن و قابل لمس بودن و آسيب پوست موثر باشد.

پست های اخیر

Translate »